۱۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دنیا سرد است

فوج فوج رنگ بی روح
و دنیا در آغوش،
وهم و خیال چنگ میگذارد بر دل
تا بگریاندش،
تا بگرید انسان،
و تسلیم شود...
  • اسماعیل غنی زاده
  • يكشنبه ۴ مهر ۹۵

سامسونت لعنتی

سکانس آخر، داشتم با عجله بسته های تراول رو تو یه سامسونت جا می کردم، ولی هر چقدر درش رو می بستم باز می شد و پول ها می ریخت، هلی کوپتر نزدیک و نزدیک تر می شد، همه جا رو به رگبار بسته بود...
صبح که چشمانم را باز کردم، سردرد خفیفی بر شقیقه هایم فشار می آورد، قلبم تند تند می زد، دهنم خشک شده بود...
  • اسماعیل غنی زاده
  • پنجشنبه ۱ مهر ۹۵