۵ مطلب با موضوع «رادیو بلاگیها» ثبت شده است

مصاحبه با بلاگر شماره 8

عدد هشت، شماره پیرهنی که تو اون مسابقه تنم بود. بهم میگفتن گتوزو (Gennaro Gattuso)...





پ ن: مصاحبه من با رادیوبلاگیها رو از اینجا گوش کنید.

از دوستان عزیز رادیو به خاطر این مصاحبه خوب تشکر می کنم. 

  • اسماعیل غنی زاده
  • پنجشنبه ۲۱ تیر ۹۷

جام جهانی چشمانت

"فینال روزیه که سفت بغلت کنم و از هر دو تا چشمای طلایی ت بوسه بچینم".

علاقه خاصی به کاپ اخلاق داشتیم. هر چقدر زمینه برای سوار کردن دوز و کلک مهیا بود، ما کاسه داغ تر از آش میدان بودیم. یادت هست لابد بارها گفته ام. آن باخت سهمگین. آن باخت به یاد ماندنی. باختی که ما را با چالشی به نام کاپ اخلاق، چرایی ها و چگونگی ها آشنا کرد. توی رختکن سرمربی داد می زد" فوتبالو به گه نکشین، من سرمو میدم اما برای همچین ادایی به تیم حریف التماس نمی کنم". نبودی که ببینی، اکثر بچه ها باور داشتند که خواهیم باخت. برای انکار آن باخت بد، می خواستند تیم مقابل را بی حریف وسط میدان تنها بگذارند. چیزی دور از آیین مسابقات.  تا نه با شوت و نه با دست و پا شکستنی، سه امتیاز بازی را تقدیم تیم حریف بکنند. همین کاری که مراکش هزار بار نیکوتر از آن را پیش کش داد. ببین که این هم کاری بدور از اخلاق نیست. شبیه تقدیم کادوهای یکهویی است. 

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۶ خرداد ۹۷

رادیو بلاگیها-موتسی

باید نهایت قدردانی را از شما دوستان رادیوبلاگی ها داشت.

دانلود فایل صوتی با کیفیت 128

دانلود فایل صوتی با کیفیت 64

لینک نوشته های شما برای فراخوان "سازت را با بهار کوک کن" :

خانه مندر دیار نیلگون خوابمینیس |من یک دختر مسلمانمیادداشت های خانم انار|در انتظار اتفاقات خوبحریری به رنگ آبان|دو کلمه حرف حسابسکوت من صدای تو|یک فنجان لبخند|پژوهشگرآرام وحشیشمال غربی تنت|اعترافات یک درختپالادیومعقاید یک رامین|پاکنویس|تویی پایان ویرانی|خودنویس| اینجا می نویسم| ماهی ها بی صدا می رقصند|مادرپرنده ی سفید|یادداشت های یک مهندساتاق زیرشیروانی|چرکنویس محمود|دلخوشی های من|ضربان لبخندهایتحبه انگور|نگاره های بهارنارنج|بئاتریس| به رنگ آسمان|سالمون| منقش|آچالیا|میخواهم زنده بمیرم|یک مترسکیک بلاگر آرام|ابله بزرگوارمردی که سایه اش سپید بود|begin again|بهاری از تبار بهمن|ماهی گلیپنجره می چکد|دانکوبپلاکتتراکم اندیشه ها|فیلوزوفکاج برفی|الانور

                                        کانال تلگرام رادیوبلاگیهااینستاگرام رادیوبلاگیها

  • اسماعیل غنی زاده
  • پنجشنبه ۳ فروردين ۹۶

گوگل جان!... هشتگ رادیوبلاگیها_خانواده

​​
خیلی خیلی کلیشه ای شده که همه برنامه ریزی ها رو از شنبه شروع کنیم، بگیم:"همین شنبه، روزی یه ربع مطالعه!"،"از همین شنبه دیگه بد اخلاقی موقوف"،"استارت کارهای گروهی و خود جوش از شنبه همین هفته"،" یا بعضن از شنبه دو هفته دیگه ورزش و اینا..... شاید خیلی ایقزجری باشه، میگیم بعد عید فلان کار، فلان هدف، ... 

از این بنچ مارک ها تو زندگی هر تک تکمون زیاد هست، و هر کسی ایستگاه پرتاب منحصربفرد برای خودش داره، فک کن این شنبه ای که قراره سر برسه بشه روز تحول من، در حالی که برا یکی دیگه، همون روز یا یه روز عادیه یا روزیه که کسی به هدفش رسیده... برای خودمن، یکی اول مهره، یکی روز تولدمه، یکی دیگه روز کسی که دوسش دارم، یا روزی که استاد از کارام تعریف کرده و آخری عید نوروز، هر کدوم این روزا وقتی از خواب بیدار میشم، اگه روحیم خوب باشه، تصور میکنم جلوی یه کوه سرسبز ایستادم و باید ازش عبور کنم، ولی اگه حال و حوصله درست و حسابی نداشته باشم این کوه شبیه سلسله جبال اورست هر چی امید و ذوق تو من هستش رو کور میکنه.... خوش به حال کسی که هر ثانیه اش یه ایستگاه پرتابه، و هر لحظه می تونه گامی بسوی زندگی آرام برداره....

عیدی که تو راهه، بهاری که درختانش زودتر از همیشه صف کشیدن و دارن آماده شکوفه زدن می شن، برای من با سال های دیگه خیلی فرق داره، فکر کنین قبل عید، از دوستان پر از شور و ذوقتون عیدی گرفته باشین، چه حالی می شین؟! فک کنین از دوستان رادیوبلاگیها بهتون لطف کرده باشن و شما رو با این کارشون و ابراز محبتشون خجالت زده کرده باشن... 

 و تو در حین اینکه خوشحالی، صدای شاهزاده شب رو بفرستی به دوستانت و شادیتو با اونا سهیم بشی،... و با انرژی مثبتی که بهت تزریق شده، روزهای شلوغ و نچندان دلچسب رو با یه روحیه خوب بگذرونی....

 عیدی من همین بود، یه ایستگاه پرش به جلو،  همین که این راه سرسبز رو با دوستان وبلاگی پیش ببریم.... همین که بهم انرژی میدن تا هر روز بنویسم... باید قدردانشون باش(ی)م.

 به هرحال همه ما عضو یه خانواده هستیم... خانواده رادیوبلاگیها...

نوشته های منتخب هیئت داوران :

1. تو کی آمدی ؟  به قلم بانوی خیال از وبلاگ بی پرده 

2. نام کوچک تو  به قلم مهشاد از وبلاگ بوی سیب میدهی دختر

3. شاه بیت رویاهای من به قلم اسماعیل غنی زاده از وبلاگ فیلوزوف

فایل صوتی نوشته ها 

+ تشکر ویژه از همه دوستان وبلاگی [یه دسته گل رز] 

+ برای کاری که انجام میدین هیچ وقت دیر نیست... :)

  • اسماعیل غنی زاده
  • سه شنبه ۱۱ اسفند ۹۴

رادیوبلاگیها_فیلوزوف



دورانی که پیش دانشگاهی می خوندم و برای کنکور هزار جور کلاس می رفتم، فقط یه چیز به من آرامش می داد: که دراز بکشم روی تخت خواب و هندزفری های خوشگلم رو بپوشم و برم رو موج نامعلوم رادیو، بین زمین و آسمون معلق بمونم و دنبال جمله ها و دیالوگ ها بگردم، تا کلی تصویر تو ذهنم ثبت بشه و موندگار باشه ... داستان های راه شب رو نمیشه فراموش کرد ولی خیلی سال شده که بدون رادیو به خواب می رم...
دوستان رادیوبلاگی تو پست 32ام نوشته ای از وبلاگ فیلوزوف رو گذاشتن، حقیقتا وقتی تو کانال تلگرام عنوان نوشته رو دیدم بذارید بگم بال در آوردم...و با صدای دل نشین پرنده سفید پرواز کردم....

روزها می روند 
عاشقان نیز می روند و ترک دنیا می‌کنند
اما همیشه گوشه ای از ماجرای عاشقی، درختی سرسبز قامت برافراشته است [....]

گوینده متن : پرنده سفید 
از اینجا بشنوید

telegram.me/blogiha
instagram.com/blogiha

پ ن: رادیوبلاگیها خدا قوت...
  • اسماعیل غنی زاده
  • دوشنبه ۱۲ بهمن ۹۴