مــحسن پــای تــلفن گفت " ادموند بیکن نظریه شخص ثانی را مطرح کـــرده است و البته این را هم اضافه می کند که منظور از این نظریه همان چــوب لای چـــرخ گذاشتن خـــودمان می باشد " می توانیم به صــــورت قــــابل فــــهم تر این گـــونه مـــطرح کنیم که ؛ فـــرض کنید بـــرای پــــروژه ای از جــــان مـــایه بگذاری ، وقت بگذاری و خـــدا وکیلی از لحاظ دقت و زحمت کم نگذاشته باشید .امّــــا هـــنگام ارائــــه طــــرح، مدیر پروژه ، هــمانی که می خواهد طرح را اجرایی کند گیــر بـــدهد ، تا سلیقه خودش را تحمیل کـــند و حتی مـــواقعی هست کــه کـــل طــــرح را زیر و رو می کند ،این جاندار نه به خاطر کاهش دادن هزینه بـــلکه فقط به خاطر اینکه به ما بفهماند من هـــم اینجا کـــاره ای هستم ، مدیر هستم .و مـــن تـــعجب می کنم از این که چرا این آقــــا را به عنوان یـــک مـــــدیر نمی بینیم . بیـــکن این نــــظریه را خــــاصه برای این مـــــطرح کــــــرده است چــــون خـــودش هـــم پـــای تلفن اقرار می کرد که فقط بــرای ایــــــــــــــران کاربـــرد دارد.
نمی دانم با گفتن این چیزی درست خواهد شد یا این تلــنگر هــم نمی تواند دیوار کــــج ما را که فــقط کــمی مـــایل است را به حالت خـــوبش تغییر دهـــد.بــــه هـــــر حـــال بـــــرای مـــنِ دانشجو فـــقط یک نکته نـــاب کنکــوری بــه جــا می مــــاند و دیگـــر هیچ.