نمی دونم دنبال کدوم سر نخی میگردین، اما از طرف من به این آقا پلیس ها بگو بی خودی وقت با ارزش شون رو به پای این جریان اورهان تلف نکنن چون مطمئنم همه ی این کاسه کوسه ها زیر سر فرفرى، همسر اورهان هست.

ببینم تو این اداره به این درن دشتی، تو ماهی چقدر میگیری برا دیلماجى، خوب جایی خودتو بند کردى، به قیافت میخوره از این زرنگ ها باشی، خدایش ایرانی جماعته هر خاکی باشه کارشو خوب بلده، ببینم تو اورهانو شاید بشناسی، دبیر انجمن دیلماجاى چی چی بود، عضو اونجا بودی می شناختی ش، طرف از این شهرونداى فعال بود تو هر انجینیویى عضو بود لامصب، یبار بهش نامه اومده بود که آقای عزیز، شهروند محترم، اسم و مشخصات شما در بیش از صد، صد و پنجاه پایگاه اطلاعاتی به عنوان عضو فلان انجمن، فلان صنف، بهمان گروه ثبت شده، آیا وجود چنین مدارکی رو تصدیق می کنید؟، این یکی رو خودم نامه ش رو رسوندم دستش، از طرف حزب آکپ ترکیه بود، بهش گفته بودن، شما که فرد اجتماعی فعال و خلاقى هستید چرا کشور خودتون رو از این امکان بی بهره گذاشتید، در مورد پیشنهاد ما فکر کنید و اینو بدونیند کشور به شخصیت های مهمی همچون شما نیاز دارد، نه فقط کشور ما بلکه ملت ترکیه به افراد فعال در تشکل های سیاسی، اجتماعی نیاز دارد. دقیقاً یادمه اون روزا اورهان همش از انتخابات مجلس ترکیه حرف می زد از ملی گرا ها و حزب عدالت و توسعه ولی خودمونیم معلوم نبود از کدوم طرفیاست، نه راست بود نه چپ، نه حتی چپ میانه فقط تا توان داشت به هر کدوم فحشى می فرستاد... 

چه خوب اومدن دوباره، ببین تو رو جون هر کی دوس داری کار منو را بنداز برم سر کارم، من هر دیقم پنجاه تومنی مایه ست، قول میدم بیرون از اینجا برات جبران کنم،... پایه ای بریم استخر هتل گلد، تو خیابون بیست و هفتم، همه خرجتم پای من، نه نیار که بدجورى ناراحت میشم، د چرا می خندی قربونت برم، خوب طبیعیه مثل خیلیا منم هنوز خوب بلدم تعارف تیکه پاره کنم ولی این یکی رو اصلاً شوخی نکردم، اونجا آشنا دارم از هیچ سرویسى دریغ نمی کنه، ایرانیه، تعطیلات آخر هفته، یک روز تمام تو آبم، انقدرى که آب استخر با کیفیت و آرامشبخشه،... لامصبا؛ من دو ساعته برا شما شعر و غزل گفتم، چرا ولم نمی کنین برم...