کاپشن قدونیم قد سبزرنگ ،  با تودوزی نارنجی با جیب های ریزودرشت در اقسا نقاط کاپشن با شلوار جین ایکس ایکس لارج با کتانی های رنگ پریده کوهنوردی .16 خردادماه بود بعدازظهربود.مدل موهایم همان تخته ای همان که از خواب بیدار می شوم حالت داده شده یعنی باربِر قبل از بیداری در آن غوغا و تاریکی شب مشغول دیزاین بوده است. یادم رفت تسبیح یا یک زنجیری چیزی هم پای ثابت این تیپ پوشش هاست.فقط چند خیابان آنطرف تر را دوری زدم فقط بخاطر اینکه نگاههای مردم را تجربه کنم ، همه یک جور دیگر نگاهت می کنند یکی می گوید حتماَ مواد فروش جدید سررو کله اش پیدا شده یکی آن قاتل قمه به دست یادش می افتد و به طرز جالبی مرا به او تشبیه می کند یا با کمی تخفیف چاقوکش که حتماً. یکی بی فرهنگ یکی بی شعور ،یکی لات یکی ارازل اوباش می بیند، همه رنگ نگاه ، از همه رنگ انسان ، امّا کسی دلیل این تیپ و قیافه را نمی پرسد..واقعاَ من هم برایم سوال بود گفتم اگر بپوشم سر سوزنی مطلع خواهم شد،لباس های مرموز ، آدمهای مرموزتر. نمی توانم دلایل را پیدا کنم نمی توانم به نتیجه ای برسم .... همه پوشش ها را امتحان خواهم کرد امّا با این وضع فقط سکوت می کنم !