چهارشنبه تهران بودم، رفته بودم نمایشگاه کتاب

کلی کتاب خریدم

اما

چند تایی از کتاب ها در راهروهای فلان در غرفه بهمان جا ماند

از یابنده نمی خواهم کتاب را به دست من برساند

از یابنده می خواهم کتاب را بخواند

دیروز شروع زندگی پر ماجرای آن کتاب ها بود...


پ ن: یکی از کتاب ها هدیه بود...