۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکرار» ثبت شده است

تکرار

رویاهایم را به عقربه ی ثانیه شمار ساعتم می بندم

برای تکرار 

             تکرار 

                   تکرار

تو شبیه مسیح مصلوب

هر روز رویای آمدنت 

هزار بار بر سرم می ریزد

تلنبار رویایت

بغضم را سنگین 

                حرکتم را کند

تو بچرخ

         بارها و بارها به دور من بچرخ

اما به من که رسیدی 

                            بمان 

بگذار دنیا برای لحظه ای به احترام رویای من 

متوقف شود.

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۶ خرداد ۹۶

تکرار

نمایش نامه تکرار، سرگذشت بیست نفر غواص ایرانی در جنگ تحمیلی ایران و عراق را روایت می کند، نمایش حول اتفاق های ست که در اروند روی می دهد.
بعد از شروع عملیات شبانه، و طبق دستور صادره از فرمانده عملیات، غواص ها باید نه کیلومتر تا آن دست اروند شنا کنند. که بعد از وارد شدن غواص ها به آب اروند، "نگهبان میله داد می زند، برگردین برگردین، دستوره که برگردین" خبر از این قرار است که عملیات لو رفته است. در وضعیت آشفته که نقشه لو رفته است، از طرفی آب رودخانه در حالت جزر قرار می گیرد، بعلاوه تیراندازی و شبیخون شیمیایی دشمن عراقی غواصان ایرانی را در تنگنا قرار می دهد. بخاطر وضعیت بحرانی و فشاری که به غواصان وارد می شود، یکی یکی مشت از طناب راهنما باز می کنند، و رها می شوند و خود را به آب جزرآلود اروند می سپارند تا شاید دیگران به ساحل برسند. شخصیت اصلی نمایش خالد، رزمنده ای ست که از این مهلکه جان سالم بدر می برد، اما بعدها در اتاق مددکاری مرکز که تحت مراقبت قرار می گیرد، یادها و بوهایی که از شب عملیات در ذهنش باقی مانده است، او را وادار می کند تا با تکرار چندین و چندباره اتفاق، هنوز هم آن صحنه های تلخ و غم بار اروند را از چشم و دل بگذراند. خالد با مرور آخرین تصویر نجاتش توسط خلیل، دوست و همرزمش، بخاطر دل آشوبی عظیم و سوزان به یاد روزهایی از کودکی اش می رود. شعر می خواند و می رقصد، او امیدوار است اگر باران بیاید، همه چیز درست خواهد شد...
  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۹ بهمن ۹۵