خوبه ، خوبه آدم اااا  سعی می کنن با تصمیم های جدیدشون جلو برن نه عقب؟!

 درسته شاید منه دیوونه بی خودی خودمو قاطعی آدما کردم ... درسته شاید یادم رفت من کی ام ؟! ولی خودت که دیگه نقطه ی آخر مشق رفاقت مارو گذاشتی

درست روزی که نمی خواستم تموم بشه کاری کردی که دیگه حتی با خوابیدن هم نتونستم تمومش کنم .

ولی فهمیدم که رفیق مثل کفشِ ، رفاقت مثل جاده ست

امان از روزی که نصف را متوجه بشی پاهات برهنه ست .

اونی که میره فراموش میکنه پاهای برهنه رو

ولی اونی که میمونه حتی اگه کفش های تازه هم بهش بدن باز پاهاش میسوزه چون .....

خیلی کفش تو کفش شده ..... آخر این رسم روزگارما آدم هاست .

یه روزی پا تو کفش هایی می کنن که واسشون ندوختن

هی.... هی خیلی خودمو کنترل کردم که چیزی ننویسم ولی دلِ دیگه دلی که مثل یه بت شکستی ، آره شکستی .

دیگه هم نمیشه مثل اولش درست کرد بلکه تیکه های بت عزیز سابق و بهترین امروز پاهای خودتو زجر می ده ....