تو خود را بکش
با همان چاقویی که خدایت را کشتی
تو خود را قربانی کن
نیازی به ابراهیم نیست
تو مرده ای
دم عاشقانه هایت جانی ندارند
باخته ای
پیش رفتنت شیره مالی ست
آی اسماعیل
مکث کن، رد قدم های ناشیانه ات هنوز خیس اند
نرو
نکن
نخند
سکوت کن.