خواستن تو
از اوجب واجبات است
خواه شب باشد یا روز
برای بودنت سجده می کنم
گاهی که دلم می گیرد
جایی نیست که هق هق گریه هایم بپیچد
در همین اتاق چند متری
گوشه چشمانم خیس اشک می شوند
اگر مرد تو بودم گریه نمی کردم
مرد که گریه نمی کند
اکنون که نیستی
می توانم گریه کنم
با خودم قهر کنم
می توانم خودم را امر و نهی کنم
می توانم فراموش شوم
با تو بودن
آزادى از رنگ رویاهاست
تو را آرزو می کنم.