پیرهن چند سایز بزرگ آبی راه راه ،کیف موشی و زرد ،شلوار بـگ و چند قدم موندیم تـا انتهای این مـسیر ،76 ، دارم می شمارم ،تــو ادامه بده ،حرفاتو میگم ، من حواسم به قدم های ریز و دخترانه تو ،از دنیای خودت برام حرف بزن . در جا نزن .بیا با من .همین خیابون آخرین قدم زدن دونفره ما میشه ،برای به دست آوردنت می خوام معکوس بشماریم ، حتی بمــانیم روی صـــفر ، روی صـــفر مــــطلق ، جــایی که بــجز مــن و تـو کـسی نیست ،همه رفتن سیزده بدر .
کسی من و تو و اولین آغــوش دوست داشتنمان را نمی بیند ،کــوری گرفته اند ،آخر حرف های ساراماگو عین حقیقت بود ،حقیقتی از عــشق تـو