۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لب» ثبت شده است

تو ای مینای عاشق

صدای سنگین چللو 

صعود و فرود گام های من در زندگی ست

تو ای ساززن

تو ای مینای عاشق

تو پیامبر منی

تو آمده ای تا شعر را در من زنده کنی

رسالت تو دمیدن روح ستایشگر در من است

من کر و کور و مومنم

ایمانم تصور آغوش توست

با لبانت مرا تسخیر کن

تا در مقابلت زانو زنم

که تسلیم شوم،

با سازت مرا برقصان

تا از چرخش این کره خاکی پیشی بگیرم

مرا ببوس

که لبانت آغشته به طعم نت های خوش نوای زندگی ست.

  • اسماعیل غنی زاده
  • سه شنبه ۱ فروردين ۹۶

چالش کتاب خوانی

آنیل نویسنده وبلاگ پرطرفدار " وهیچ " از من دعوت کرده تا در یک حرکت فرهنگی به یک نفر از دوستان کتابی هدیه دهم و از پنج نفر دیگر نیز بخواهم این فعالیت خیلی جالب را ادامه دهند.

وبلاگ های دعوت شده:

- آدامس با طمع کروکودیل

- وقتی سکوت می کنم

- ول کن جهان را ؛ قهوه ات یخ کرد...

- جیغ و جار حروف

- چشم هایم بسته بود


+ من کتاب " لب بر تیغ " حسین سناپور رو تقدیم می کنم به داداش بزرگم.


  • اسماعیل غنی زاده
  • دوشنبه ۱۰ شهریور ۹۳