باید خودم را دور بریزم، مثل هر چیز کهنهای که دیگر تازه نیست و گوشهگیر شده است.
سِزن آکسو نمیخواند، روح آدم را میدرد.
معلقم، باطلم و منتظر صبح، که کسی صدایم کند و کاری به من بسپارد، بدانم زندهام، بدانم چیزهایی برای زندگی وجود دارد.
ساند کلود: SEZEN AKSU