فیلوزوف
خانه
اینستاگرام
Bookshelf
نرو
پرنده ای به تنم
نوک می زند
من گام های تنفس را
یک به یک کم می کنم
اما
پرنده می پرد
نفس می رود تا انتها
و بعد
فریاد و بعد
سکوت
۳ نظر
اسماعیل غنی زاده
يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵
۱۷:۴۷
نظرات (۳)
نرگس سبز
يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵
۲۱:۲۵
:)
آقا بهارت کلی مبارک:)
ممنون نرگس، سلامت باشی :) بهارت مبارک
پرستو
يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵
۲۳:۰۷
:(
:(
علی خیابانیان
شنبه ۵ فروردين ۹۶
۰۰:۱۲
چسبید. ممنون
خواهش میکنم استاد عزیز :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در
بیان
ثبت نام
کرده اید می توانید ابتدا
وارد شوید
.
نام *
پست الکترونيک
سایت یا وبلاگ
پیام *
کد امنیتی *
ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته میشوند
نظر بصورت خصوصی ارسال شود
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک میباشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد
اخطار!
دنبال کنندگان
+۱۰۰ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
موضوعات
داستان کوتاه
(۸۸)
خود درگیری
(۴۳۹)
جامعه درگیری
(۱۷۹)
دیالکتیک هایمان
(۲۶)
شبه شعر
(۱۲۷)
داستان مینا
(۱۹)
رادیو بلاگیها
(۵)
سینماتوگراف
(۵)
دفترچه یادداشت
(۷)
دفترچه سیمی
(۲)
یادداشت روزانه
(۱۵)
تئاترولوژی
(۴)
فوتوتکست
(۱۰)
نوشته های چند روز پیش
بقبق
گاو بازی
فایرفاکس
تهران الان!
ساختن در دل ویرانهها
دده قورقود
هنوز آدم خام
پاسخ نامهی خرداد نود و نه
عرررر-ع- دو سیلابی
صداها
یکـــ آن
ما را اینگونه چیده اند
حضورم باش
کیوسک مرده
با دستور بیدار می شویم
زودتر از افتادن برگ های زرد سرم
من
لالایی برای خدا
اکوسیستم آدم ها
تردید
اسم ها