فکر کن که به تو فکر نمیکنم. به هیچ چیز تو. به هیچ مقدار از تو. به هیچ لمس، به هیج نگاه، به هیچ نفس، به هیچ آغوش. اگر باور کنی که فکر نمیکنم، لابد زیر سنگینی بزرگی که روی کولم میبرم له شدهام و سنگ روی گوشت ساتور شدهای از مغز و قلب در تقلایی برای تپیدن جاگیر شده است.