بعد از این ها همیشه به خاطر شبهایی که بی هیچ عذر موجهی غرق در تنهایی به جایی نمی رسند نگران خودم خواهم بود ، که چه می کنم ، گشنه ام یا تشنه ، پول تو جیبی هایم کم نشده است ! ورزش و تفریحم سر جایش هست یا نه ! با کسی قهر که نیستم ، اخم هم که نکرده ام .بعد از این ها وقتی جای خالی احساست شانه خالی کرد صدای موزیک را زیاد زیاد می کنم جایی همین نزدیکای ذهنم بالا و پایین بیت هایی مرا به غربت خواهند کشاند. اینجا پیش این همه خاطره ماندن یا پیاده قدم زدن ظلم به نفس است صلاح این باشد که دور بمانم از هر چه جمع دوستانه و شعر عاشقانه است.
چاره من این است که غرق باشم غرق تنهایی !
+موزیک خوب است گاهی Emrah - İhtıyacı Var
بـــرای نشکستن برای غرق نشدن دســت هایمان را به هـــرجایی قـــلاب می کنیم بـــی اینکه ســـر سوزنی فکر کنیم می گوییم کـــاری که می کنی بعداٌ برایت پشیمانی دارد یا نه ؟ خودش هم سکوت می کند دنبال بهانه نیست می خواهد بی بهانه کسی صدایش را بشنود نــه اینکه کتاب برای تنهایی آدم بد باشد نه خوب است امّا ... پسرها هم دل دارن شاید کمی گنده باشد شاید زود زود نـــلرزد ، پــسرها تنهایی را دوست ندارند هر چند شاید مجبور بـــه تحمل باشند ...هـــر چند اسیر چند کلمه احوال پرسی اطرافیانت می شوی و آخـــر سر بـــاز فکر اینکه حـــرف زدن با آدم هـــا نمک می پاشد روی زخمت .تنـها می شوی ابهت این کلمه را هم مفت مفت خــرج می کنی ، می رسی پشت میزت ، بـــه تنها بودنت به خــودت فکر می کنی و می گویی این ها چرا مرا نمی فــهمند و شروع می کنی حــرف هایت را تند تند تایپ می کنی ، پاک می کنی باز از اول و شاید به سرانجامی نرسیده ولش می کنی ، پیش خودت می گویی بـــرای کی می نویسی مگر کسی می خواند مگر آن کسی که خواند کاری کرد.باید دور بمانم از رابطه ها ، از آدم ها ، بــاید بچسبم به کتاب هایم بخوانم و لذت ببرم ، کسی ، دوستی برای ما نماند.گـــر چه گفته هایم شبیه این است که قیافه گرفته باشم امّا شما نخندید .
بــه گمانم نیمکت سرد پارک برای خواندن یک رمان نازک جلد خوب می چسبد ، منهای تلخی آخرش که بــاید بلند بشی و تنها و پیاده راه بیافتی ، منزل از این جا کمی دور است ...
دایی گفت :
"هر وقت یه گوشه ای تنها نشستی مطمئن باش یه جای دنیا یکی تنهایی به فکرت نشسته "