23 سال داشت ولی هنوز به جای روشن کردن چراغ حمام، لامپ های رنگی ایوان مشرف به حیاط را روشن می کرد، مکث می کرد، خاموش می کرد و برای دومین بار انگشتانش را درست می گذاشت روی کلید دو پل حمام. خوشبختانه وقتی که من زیر دوش آب، آواز می خوانم به طرف کلید دو پل نمی رود. نمی دانم از صدای جیغ من خوشش می آید یا پنیه ای چیزی لای شنوایی گوش هایش می گنجاند، الله واعلم، من که نمی توانم یک آن دو جا حضور بهم برسانم، میشود؟ نه
دیشب بعد یک ماه شام را دور هم خوردیم، شب را گفتیم و شنیدم، خودم برای خانم ناز چهره ام آشپزی کرده بودم، می خواستم این یک شبی که من فارغ از ماموریت و هزار گرفتاری پیش او هستم، از خودم سلیقه به خرج بدهم و همیشه که نمی شود با الفاظ و کلمات رمانتیک دل خانم را به دست آورد، میشود؟ نه، گهگاه باید آستین پیراهن کوپنی اداره را بزنی بالا و برای جان دلت عرق بریزی. امّا با این آستین ها جلوی هیچ فامیلی را نمی شود بست، میشود؟ نه .