امروز بیش از یک و نیم ساعت پشت میز استاد نشستم و در مورد نوشته های اورهان پاموک صحبت کردم، اولین بارم بود در مقابل چند نویسنده نقد و بررسی انجام می دادم، همش به چشم های همکلاسی ها نگاه می کردم، و الان بذهنم میرسه طی صحبت کردن اصلا به استاد نگاه نکردم. واقعا دستم می لرزید، و بیشتر از همه اینکه حس می کردم سرم رو گردنم بند نیست، خنده داره... ولی بالاخره جو عادی شد، آروم شدم...