آدم ها وقتی می خندند، عشق میکنم، 

ذوق زده می خواهم بغلشان کنم،

فرق نمی کند چه دلیلی برای خندیدن داشته باشند،

توفیری ندارد زن باشد یا مرد، دختر باشد یا پسر، پیر باشد یا جوان...

من خندیدن مردم را دوست دارم، 

مردم می گویند؛ خنده رو ها بیشتر عمر می کنند، بیشتر کیف می کنند

انصافا فلسفه خوبی ست؛

فلسفه ای که ارکانش از تو سرچشمه گرفته باشد

از "تو" هایی که راننده تاکسی پشت تلفن قربون صدقه اش می رفت

از دل داده هایی که ریز ریز، کلاس معادلات را می خندند 

الاهه هایی که پیام آور حیات دوباره برای بشرند

بت هایی که هر روز می پرستیم

شبیه معنی اسم تو

کار دنیا را می بینی اسم تو با آن مو حنایی ها خوش رنگ و لعاب فرق دارد،

خدا،

تو را آفریده است تا پرستش شوی

می بینی وقتی از زیر خاک سر بلند می کنی

سه چهارم از چیزی که با تو می رویند

خندیدن است،

دوست داشتن است،

و بوسیدن، 

می دانی! 

عشق، نام کوچک توست...



پ ن ؛ باید منتظر شب می ماندم، اگر نمی رسید زبانم لکنتش باز نمی شد، آخر می دانید عشق لکنت زبان می آورد
پ ن؛ خدا قوت به رادیو وبلاگیها