۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

دستگاه

داریم با داداشم رو دستگاهی که قراره بسازیم کار می کنیم الانم اومدیم نهار من زود از فرصت استفاده کردم و اومدم اینجا ... خدا کنه این زحمت هایی که می کشیم آخر سر ناامیدمون نکنه ،

دستگاه سیب زمینی کن ، خدا کنه بگیره وگرنه این مردم مارو با حرفاشون می خورن

رفتم کارگاه خداحافظ

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۸ مرداد ۹۱

تابستان

این چنین راحت ، بی خیال زندگی می گذرد..... فکرم آزاد است خیالم بال و پر می گیرد در این شب های بی اعتنایی 

خیل وقت نمی کنم ، سرم شلوغه ... نه اینکه کسب و کار ، را انداخته باشم نه ، میدونی وقتی خونه (اردبیل) هستم وقت زیاد هدر می دم ...... رفتم ...

  • اسماعیل غنی زاده
  • سه شنبه ۱۰ مرداد ۹۱