۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پائیز» ثبت شده است

چه بود، چه شد!

تابستان بود، پائیز شد

قلب بود، دل شد

عشق بود، آغاز شد

من بود، تو بود، ما شد

کلمه بود، واژه بود، سطر شد

شمشاد بود، رز شد

زندگی

خوب بود، زیبا شد

دانشگاه

سخت بود، آسان شد

راه دور بود، نزدیک شد

پائیز آغاز بود، زمستان پایان شد

برگ ریزان بود، سرد شد

حرف بود، سکوت شد

گریه بود، اشک شد

عشق بود، جدایی شد...؟!

  • اسماعیل غنی زاده
  • دوشنبه ۲۱ ارديبهشت ۹۴

زرد، نارنجی، قهوه ای

همه ی برگ های سبز روزی پاپیچ شاخه هایم بودند، با باد خفیفی می لرزیدند تمام، من همه دوست داشتنی هایم را به آغوش می کشیدم، برگ های سبز تنها روزنه امید من برای زنده ماندن، برای هم کلام شدن بودند، همنشینم بودند، امّا امروز شبیه قایقی بی پارو روی موجی از باد پائیزی بسوی سکوت زمین ،الوان زرد، نارنجی، قهوه ای را جان داده اند، آری، گویا همه ریخته اند، همه رو به سوی خوشبختیِ دوباره، مثل آدم های سکوت، پائیزی شده اند، دیگر همنشینی برای خلوت این کوچه های پیچ در پیچ نیست، گو موریانه ای باید مرا ریش ریش کند، تا صدای خش خش دردهایم به گوش برسد...


 Yildiz Tilbe - Kardelen


  • اسماعیل غنی زاده
  • چهارشنبه ۲ مهر ۹۳