امروز بعد از ظهر، شبکه استانی یکی از استان ها پخش زنده مسابقه فوتبال   را نمایش می داد. این مسابقه از هیجان زیادی برخوردار بود، کاری ندارم نتیجه چگونه رقم خورد، فقط از دقیقه اول بازی چشمان من به دنبال کارهای حاشیه ای صدا وسیما بود، واضح بگویم؛ نه تصویر برداری، مناسبِ مسابقه ورزشی بود و نه اطلاعات جنبی که در صفحه تلویزیون درج می شد، طوری که نتیجه بازی را داخل یک کادر بدرنگِ بی کیفیت گوشه تصویر قرار داده بودند. یا وضع تاسف بار سکوهای استادیوم، از نرده های دور میدان که شبیه دیوار چین سد دید اندک تماشاگران مسابقه بود تا نبود اسکوربرد در استادیوم باسابقه و معروف شهر، مثال های بی ربطی هستند که بتوانند مرتبط با صفحه مهندسی شهرسازی باشند، ولی من می خواهم این موضوع بی مسئولیتی را مرتبط کنم با قضیه از ماست که بر ماست. بی توجهی به کیفیت ارائه سرگرمی ها و تفریح مردم یعنی بی احترامی به درک و شعور مردم شهر یعنی برای مسابقه ای که از چند ماه قبل تاریخ برگزاری آن مشخص بوده است ، تدارکی دیده نشده است. تیم پزشکی و چهار نفری که مسئول برانکارت شده بودند با همان شلوار جین و دمپایی خدمات می دادند، انگار نه انگار که مسابقه به حضور شهروندان محترمی به صورت مستقیم پخش می شود. درست است که همه ما این مشکلات را می بینیم و در ذهن کمبود های زیادی به لحاظ ظاهری از اطراف خود داریم. بنظر من این کوچکترین مشکلی هست که در نظام تشکیلاتی شهرهای ما به وضوح قابل مشاهده است. جانب حق با شماست که قضاوت این چنینی دارید که" مشکلات کلان زیاد است این ریزه کاری ها که به چشم نمی آیند". ولی اثبات این قضیه کار دشواری نیست فقط کافی ست نگاهی دقیق به شهرهای اروپایی و حتی بعضی شهرهای جهان سومی و آسیای شرقی می تواند پاسخ گویی این قضاوت شما باشد. شهرهای منظم و مرتب، همه چیز بجا و در جهت افزایش تجهزات رفاهی و خدماتی قابل ارائه به شهروندان، از تابلو های تبلیغاتی با قاعده تا خط کشی ها خیابان ها تا چینش فضایی مبلمان شهری و ... و این نشان دهنده احترام آنها به احسن الخالقین، به هم نوع، به هم وطن می باشد. و اما ما، که در جهت رضای حساب های بانکی صبح تا شب فقط به کسب درآمد بیشتر فکر می کنیم و در این راه از زندگی خود خرج می کنیم از بودن با فرزندانم از قدم زدن با همسرمان . ارزشی برای شهر خود قائل نیستم، فقط مهم این است که فلان پست مدیریتی بهمان سازمان و اداره را اشغال کنیم، به شهر و شهروندان آن کاری نداریم همین که می توانیم پخش زنده مسابقه فوتبال را برایشان در اکران داشته باشیم نورالنور است و بس، دیگر چه کاریست که بنشینم و برای بهتر اجرا شدن برنامه هایمان وقت صرف کنیم. و گناه مردم؛ چیزی نیست جز سکوت و راضی به حداقل ها، یا قانع شدن به کمترین سطح از کیفیت زندگی شهری، گویی صدها سال از جوامع پشت گوشمان به دور مانده باشیم، انگار وضع شهرهای اروپایی، آمریکایی را ندیده ایم، خدا را شکر که حداقل فضای مجازی انتقال تجربیات شهرهای موفق جهان را آسان ساخته است، نمی گویم همه متهم این بی سازمانی می باشم، نه، حرف من با نسلی مسئول میزهای اداره شهرهای ما می باشد که چشم و گوششان به این حرف ها بدهکار نیست، بدهکار ما شهروندان شهر هستیم که با گردن هایی خمیده حاکی از التماس به گرفتن تنها یک امضا، لام تا کام حرفمان تشکر و تمجید از رئیس و تک تک کارمندان شده است. 

آری من، شما، ایشان باور داریم این مسئولین افرادی از خانواده های من و شما هستند. پس کم کاری از ماست که به دفاع از حقوق شهروندی خود بی توجه هستیم.