سعی می کنم وقتی منگم
وقتی شانه ای برای گریه کردن می خواهم
دیگر زنگ در تو را نزنم
سعی می کنم مهربانی تو را خاطره کنم
تا یاد بگیرم
از امروز روی پای خودم بایستم
همچون کودکانی
که تازه تتی پتی می کنند
بعد از این روزها و لحظه ها یاد می گیرم
که چگونه سفر کنم
از زیر دریا تا اوج آسمان
تنهای تنها ...