نمی توان بین این سال ها مکث کرد ، بِایستی باز سرت کلاه رفته است باز آدمک های ماسکدار هزارجلدشان را یکی یکی نشانت خواهند داد.از همان جا که ضعف داری خواهند مکید، تو را به زانو در خواهند آورد ،نمی دانی چه جانوری است این انسان ، شاید هیچ ندانی از کجا خورده ای ، شاید از نزدیک بود شاید از دور ، فرقی نمی کند تو ضربه خورده ای از این روزگار از این انسان ها از این ...کاش با همین سررسید کهنه می رفتم به سال ها بعد ، ورق می زدم این سرنوشت را ، خوب ها بدها را زیرشان خط می کشیدم. خودم احتمالاَ بین این بدها خوب بوده ام یا بین این خوب ها بد ، همه لیست کرده اند در لیست تو خوب بوده ام یا بد ؟! خوب ها بدها را بی خیال ، تو آئین زندگی را از اول با صدای بلند برایم بخوان ، نمی خواهم بار دیگر حواس پرتی کنم نمی خواهم بازی ام دهند می خواهم همیشه بیدار باشم می خواهم بیست شوم.

CEZA & SEZEN AKSU- Gelsin Hayat Bildigi Gibi