لابه لای این شلوغ بازی های زندگی روزمره چند دقیقه ای نشستن کنار افکار و خیالات می تواند تمام درد ها را با نقطه ای آخر سطر تمام کند. درد ناتمام همچون دریای طغیان گر ضربه هایی با موج هایش بر روی سرت سرازیر می سازد و وامصیبتا که جــزرومد دریا نگاه کردن دارد و ایستادن کنار اسکله های چوبی.

موج های درد آلود را تحمل کردن سخت می شود وقتی تمام قطره های دریا از تو شاکی باشند وقتی مجبوری برای همه ی کارهای نکرده ات تقاص پس دهی و سخت تر از آن اینکه خاطرات و رویاهایت همه از جنس شن ساحل همان دریاست و هی تو را در خود فرو می برد و تنها می توانی به غروب آفتاب چشم بــدوزی .اگر خوب قیاس کنی می بینی تمام سکانس های زندگی تو نیز همچون آفتاب زیر خطی از دریا پنهان می شود و این تمام شدن ها روزی تمام می شود امّا موج ها باز ضربه خواهند زد.