بعد از این ها وقتی روبـــرو خواهیم شد نمی دانم چه صدایت کنم ، ســلام خواهم داد و خیلی عادی کلاس هایت را پرس و جو خواهم شد و آن اســتاد های رو اعصاب را و تو نـباید بترسی ، که نکند با حــــرفهایم تـمام آن تلمبارشده ها را پیش بکشم، مـــن در کـنارت خواهم بود اگر تو کنارم نباشی خیالم پیش توست و می دانم تو باز همانی هستی که می خواهمت امّــا بدان که من کمی از این حال به آن حــــال شده ام ، چند مــاهی ست این ماهی را از آب ترسانده اند و راست راستکی از آب دور کرده اند، بگو که این تُــنگ برایمان سخت تَـنگ است بگو که دنیایمان تهی ست ، آخــر ماهی ها با آب زنده اند تُـــنگ بی آب دیدن ندارد ، آخر ماهی ها گناه دارند.