رادیو بلاگیها-موتسی

باید نهایت قدردانی را از شما دوستان رادیوبلاگی ها داشت.

دانلود فایل صوتی با کیفیت 128

دانلود فایل صوتی با کیفیت 64

لینک نوشته های شما برای فراخوان "سازت را با بهار کوک کن" :

خانه مندر دیار نیلگون خوابمینیس |من یک دختر مسلمانمیادداشت های خانم انار|در انتظار اتفاقات خوبحریری به رنگ آبان|دو کلمه حرف حسابسکوت من صدای تو|یک فنجان لبخند|پژوهشگرآرام وحشیشمال غربی تنت|اعترافات یک درختپالادیومعقاید یک رامین|پاکنویس|تویی پایان ویرانی|خودنویس| اینجا می نویسم| ماهی ها بی صدا می رقصند|مادرپرنده ی سفید|یادداشت های یک مهندساتاق زیرشیروانی|چرکنویس محمود|دلخوشی های من|ضربان لبخندهایتحبه انگور|نگاره های بهارنارنج|بئاتریس| به رنگ آسمان|سالمون| منقش|آچالیا|میخواهم زنده بمیرم|یک مترسکیک بلاگر آرام|ابله بزرگوارمردی که سایه اش سپید بود|begin again|بهاری از تبار بهمن|ماهی گلیپنجره می چکد|دانکوبپلاکتتراکم اندیشه ها|فیلوزوفکاج برفی|الانور

                                        کانال تلگرام رادیوبلاگیهااینستاگرام رادیوبلاگیها

  • اسماعیل غنی زاده
  • پنجشنبه ۳ فروردين ۹۶

تو ای مینای عاشق

صدای سنگین چللو 

صعود و فرود گام های من در زندگی ست

تو ای ساززن

تو ای مینای عاشق

تو پیامبر منی

تو آمده ای تا شعر را در من زنده کنی

رسالت تو دمیدن روح ستایشگر در من است

من کر و کور و مومنم

ایمانم تصور آغوش توست

با لبانت مرا تسخیر کن

تا در مقابلت زانو زنم

که تسلیم شوم،

با سازت مرا برقصان

تا از چرخش این کره خاکی پیشی بگیرم

مرا ببوس

که لبانت آغشته به طعم نت های خوش نوای زندگی ست.

  • اسماعیل غنی زاده
  • سه شنبه ۱ فروردين ۹۶

کارت پستال

قبل عید، دوستان هنرهای تجسمی یکجا جمع شده بودند و من هم میهمان آنها بودم، در این کارگاه که با عنوان اولین سالانه تبادل کارت پستال نوروزی بود، هر یک از شرکت کنندگان کارت پستالی با مضمون نوروز طراحی کردند، و در پایان کارگاه به صورت قرعه کشی کارها بین دوستان تبادل شد، که من در بخش گرافیک شرکت کردم، و این کارت رو طراحی کردم که تقدیم می کنم به دوستان وبلاگی عزیز.

-البته همون روز یکی دیگه طراحی کردم ولی خودم خیلی خوشم نیومد:

  • اسماعیل غنی زاده
  • سه شنبه ۱ فروردين ۹۶

سیاه

در وقت خواب

خوراک تنفسم

تاریکی 

سکوت

رویا

  • اسماعیل غنی زاده
  • دوشنبه ۳۰ اسفند ۹۵

نرو

پرنده ای به تنم
نوک می زند
من گام های تنفس را
یک به یک کم می کنم
اما
پرنده می پرد
نفس می رود تا انتها
و بعد
فریاد و بعد
سکوت
  • اسماعیل غنی زاده
  • يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵

بهار

در نبود کبیسه ات
فراموش می شوی
انقدر دستپاچه ایم
که غافلیم
از مراد روییدنت،
تو به وقت قرار
مثال معلمی خوش بو و عطر
با ما ایاغ می شوی
روییدن را یاد می دهی
بهنگام پیچش دانه های گندم
  • اسماعیل غنی زاده
  • يكشنبه ۲۹ اسفند ۹۵

رسوب می کند

حماقتم این بود که نامه هایت را چرک نویس شعرها کردم

در اتاقم دیگر چیزی از تو ندارم،

که نگاه کنم و آهی سر دهم،

شاید چیزهایی باشد که به چشم دیده نمی شوند،

لحن سلام دادنت

بوسیدنت

قدم زدنت

لباسهایت

و تنهایی که رسوب خاطرات با تو بودن است.

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۸ اسفند ۹۵

عشق کیمیاست

فرآورده 

دو آدم عاشق

کاتالیزور

چشمان سیاه

فرآیند

دلدادگی 

ماده موثره

آدرنالین

محصول

زاد و ولد 

برگشت پذیری فرایند

پنجاه درصد

ضمانت

ندارد

صدمات

شکستگی یا پارگی

ضمانت 

ندارد

حلال 

زمان

ماده بو دار و خوش رنگ باقی مانده

عشق

تذکر: دور از دسترس اطفال نگهداری شود.

قبل از استفاده تکان دهید، دل باید بلرزد.

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۸ اسفند ۹۵

گرگم

سالی سیصد هجوم
بر جمجمه ام
پتک می کوبند
تعادل انسانیم خاک می شود
شاید درنده ای را از پا در آورم
پتک اول
پتک دوم...
  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۸ اسفند ۹۵

شعرم را بنوبسید

من کوپن"جان" را یک بار خرج کرده ام

عذر مرا پذیرا باشید

جانم سوخته

و گوشه ای از خانه ی پدری 

شبیه همان سهمیه های قند و شکر

تلنبار است

شاید از فرط سکون

فاسد و پژمرده شوم

شایدم هیزم آتش باشم

بار اگر آتش مرا پذیرا نباشد؟

دل به دریا میزنم

آب مرا می بلعد

حتم دارم کلکم را می کند

اگر پرنده ای به هوای طعمه چرب 

شکارم نکند

بار اگر پرنده مرا شوق پرواز آموزد؟

دل به آسمان می دهم

پرواز کوپن های سوخته بر فراز شهر بی شعر،

و شاعرها

چه خوب قلم می چرخانند

وقتی مقابل چشمانشان

طنازی جان را نظاره می کنند...

  • اسماعیل غنی زاده
  • شنبه ۲۸ اسفند ۹۵